English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7033 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
outwork U سفارش به خارج از شرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indent U سفارش رسیده از خارج
indenting U سفارش رسیده از خارج
indents U سفارش رسیده از خارج
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
to move one's operation offshore U شرکت خود را به خارج [از کشور] منتقل کردن
offshore company U شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
fields U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fielded U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
reference U سفارش
indents U سفارش
indent U سفارش
order U سفارش
enjoinment U سفارش
indenting U سفارش
call the shots <idiom> U سفارش دادن
indent U سفارش دادن
blanket order U سفارش کلی
ordering U سفارش دهی
indenting U سفارش دادن
indents U سفارش دادن
asking and ordering U درخواست و سفارش
economic order quantity U حد مطلوب سفارش
conditional order U سفارش مشروط
order U سفارش دادن
order U دستور سفارش
I asked for ... من سفارش ... را دادم.
Put in a good word for me. U سفارش من رابکن
trial order U سفارش ازمایشی
place an order U سفارش دادن
factory order U سفارش ساخت
engaged U سفارش شده
enjoin U سفارش کردن به
acknowledgement of order تایید سفارش
modification order U سفارش اصلاحی
commendation U سفارش تقدیر
acknowledgement of order U تصدیق سفارش
send away for U سفارش دادن
letter of recommendation U سفارش نامه
enjoined U سفارش کردن به
outwork U سفارش به بیرون
order for goods U سفارش کالا
order format U قالب سفارش
enjoins U سفارش کردن به
enjoining U سفارش کردن به
processing of the order U انجام سفارش
purchase order U سفارش خرید
back order U سفارش معوق
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
order processing time U زمان انجام سفارش
engage U از پیش سفارش دادن
To place an order for some goods. U کالائی را سفارش دادن
indents U سفارش درخواست کردن
open indent U سفارش خرید باز
reorder point U نقطه سفارش مجدد
indent U سفارش درخواست کردن
lead time U زمان انجام سفارش
dispatch order U سفارش حمل سریع
indenting U سفارش درخواست کردن
order U دستور دادن سفارش
ordered U سفارش داده شده
order processing time U مدت انجام سفارش
to book something U چیزی را سفارش دادن
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
reorder level U سطح سفارش مجدد
reorder interval U زمان بین دو سفارش
custom-made U سفارش داده شده
bespeak U ازپیش سفارش دادن
reorder cost U هزینه سفارش مجدد
engages U از پیش سفارش دادن
custom made U سفارش داده شده
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
reorder U دوباره سفارش دادن
re order U سفارش دوم باره
order time U زمان سفارش کالا
ordering costs U هزینههای مربوط به سفارش کالا
order U سفارش دادن تنظیم کردن
a la carte U جداجدا سفارش داده شده.
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
order U سفارش دادن کالا یا جنس
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
testimonials U سفارش وتوصیه رضایت نامه
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
testimonial U سفارش وتوصیه رضایت نامه
That's not what I ordered. آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
I asked for the child. من یک برای بچه سفارش دادم.
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
To order a meal. U سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
mail order U سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
procurement lead time U زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
cash with order U پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
cost plus contracts U قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
standing order U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
computerised ordering systems U سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
externals U خارج
outsides U خارج
off side U خارج از خط
out U خارج
outside U در خارج
outside U خارج
outsides U در خارج
out-of- U خارج از
external U خارج
abroad U خارج
per U خارج از
non combatant U خارج از صف
forth of U خارج از
out of tune U خارج
outed U خارج
out- U خارج
out of U خارج از
non-combatant U خارج از صف
non-combatants U خارج از صف
off U خارج از
aroint U خارج شو
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
out [of] <adv.> U خارج [از]
outside [of] <adv.> U خارج [از]
externally U از خارج
hand U شرکت
associations U شرکت
cahoot U شرکت
companies U شرکت
concern U شرکت
concerns U شرکت
association U شرکت
housed U شرکت
houses U شرکت
company U شرکت
business U شرکت
businesses U شرکت
firms U شرکت
firm U شرکت
contributions U شرکت
participation U شرکت
contribution U شرکت
incorporation U شرکت
fellowsh U شرکت
enterprise U شرکت
handing U شرکت
EIS U ول شرکت
house U شرکت
firmest U شرکت
firmer U شرکت
enterprises U شرکت
corporation U شرکت
partnerships U شرکت
corporations U شرکت
consociation U شرکت
partnership U شرکت
soto uke U دفاع از خارج
from outside U از خارج [از شهر]
from out of town U از خارج [از شهر]
outboard bearing U یاتاقان خارج
out of action U خارج ازنبرد
without U بطرف خارج
Recent search history Forum search
2off-season
2purchase off the registry
2purchase off the registry
1They decided to buy the company outright.
1مدیرامورمالی شرکت
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1recreationist
1شرکت ما متحمل ضررو زیان مالی زیادی شده است
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
0شرکت کردن
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com